قضیه معاهدات متعدد پیامبر با یهود | آقای روحانی! به پیامبر نسبت دروغ ندهید
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی تحلیل تاریخی معاهدات پیامبر(ص) با تاکید بر پاسخ به شبهه افکنیها» در سالن نشست های علمی دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد.
در این نشست که به همت انجمن تاریخ و تمدن اسلام دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد، دکتر محمدحسین رجبی دوانی مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و دانشیار دانشگاه جامع امام حسین(ع) به ایراد سخنرانی پرداخت که در ادامه گزارشی از این نشست تقدیم خوانندگان محترم می شود.
رییس جمهور به تحریف تاریخ می پردازد
دکتر رجبی دوانی در ابتدای این نشست اظهار داشت: همانطور که مشاهده کردید رییس جمهور متأسفانه به اعتبار لباسی که بر تن دارد برای توجیه سیاست های خود و عملکردی که داشته با تحریف آیات قرآن و تفسیر غلط از قرآن و سیره اهل بیت(ع) می خواهد عملکرد خودش را پوششی مذهبی بدهد و براساس اصول اسلامی توجیه کند.
امام حسین(ع) هرگز در شب تاسوعا با عمر سعد مذاکره نکرد
رهبر معظم انقلاب در رد چنین منطقی مطالب خوبی بیان کردند؛ به مطالب ایشان در مورد مذاکره امام حسین(ع) کاری نداریم که گذشته از برداشت غلط، اطلاعاتی هم که می دهد بی مبنا و اشتباه است و هرگز امام حسین(ع) در شب تاسوعا با عمر سعد گفتگویی نداشتند بلکه عصر تاسوعا وقتی دشمنان قصد حمله به خیام حرم را داشتند، امام حسین(ع) از حضرت عباس(ع) خواست تا جنگ را به فردا بیاندازند؛ بله لقاء در روزهای پیشین نه برای جلوگیری از جنگ بلکه برای نجات و سعادت عمر سعد صورت گرفت تا جایی که امام حسین(ع) بر او پرخاش می کند همانطور که با زهیر بن قین و عبیدالله بن حرّ جعفی صحبت می کند، پس هرگز بر چنین کاری نمی توان اسم مذاکره گذاشت چون مذاکره یعنی چیزی بدهیم و چیزی بگیریم.
وی اضافه کرد: اما بحث اصلی امروز معاهدات پیامبر و نسبت های ناروای آقای روحانی به ایشان است؛ نخستین معاهده ای که حضرت منعقد کردند با مردم مدینه است که به پیمان «همزیستی» یا به تعبیر دکتر شهیدی «نخستین قانون اساسی» در اسلام است که روابط بین مردم تعریف می شود و آنجا یهودیان عرب تبار با پیامبر گرامی اسلام(ص) پیمان می بندند که این پیمان نزدیک به 47 ماده دارد و جالب این است که ما مشکلی بین پیامبر گرامی اسلام(ص) و یهودیان عرب نمی بینیم و چه بسا این ها به مرور تحت تأثیر اخلاق پیامبر و روابط با اوس و خزرج مسلمان شده باشند، اما غیر از این یهودی ها سه طائفه یهودی اصیل که از فلسطین برای فرار از تیر رس رومی ها و برای حضور در محل ظهور آخرین پیامبر به این مکان مهاجر شده بودند، نیز در مواضعی با پیامبر پیمان بستند که این سه بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه هستند که در مدینه و اطراف آن ساکن بودند.
متأسفانه ما درارتباط با این سه طائفه سند محکمی مثل آن سند نداریم ولی تاریخ نوشته است که این سه طائفه هم با پیامبر پیمان بستند که توطئه ای علیه پیامبر نداشته باشند و با دشمنان اسلام هم همکاری نکنند و حضرت مهر خود را به عنوان رسول الله زیر این پیمان زده اند، هرچند متن تاریخی از این پیمان نامه نقل نشده است.
آقای روحانی! کل قرآن را بخوانید نه یک آیه را
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه با اشاره صحبت اخیر رییس جمهور در کرمان یادآور شد: آقای روحانی آیه 56 سوره انفال را نقل کردند و از آن این استفاده را کردند که پیامبر مرتب وقتی عهد شکنی یهودیان را می بیند دوباره با آنها پیمان می بندد، درحالی که اتفاقا ابتدا خداوند از این یهودیانی که نقض عهد کردند به عنوان بدترین جنبندگان روی زمین یاد کرده است و حتی به آنها نام انسان نگذاشته است، کسانی که پیمان های متعددی را نقض کرده اند و هرگز نشان نمی دهد که پیامبر با آنها معاهدات متعددی بسته باشند.
در تفاسیر نقل شده است که این یهودیان یا بنی قینقاع یا به تفسیر درست تر بنی قریظه بودند، این قبایل همگی رؤسای خود را داشتند و مثل اوس و خزرج درگیری داشتند. این سه طایفه مجموعا سه بار نقض عهد کرده اند، اولین گروه، قبیله بنی قینقاع بودند که بخش عمده بازار مدینه در دست آنها بود و به دلیل کشتن یکی از مسلمان ها توسط یکی از بازاری های توسط یک یهودی بنی قینقاع، حضرت رسول اعلام کردند که شما با این کار خود پیمان خود را شکستید و باید به زودی از مدینه خارج شوید ولی چون خارج نشدند حضرت به سوی آن ها لشکر کشید و آنها را محاصره کرد که در ادامه با تحویل اموالشان مدینه را ترک کردند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: این آقایی که به دروغ به پیامبر نسبت می دهد که حضرت مرتب پیمان می بست چگونه این نقل مسلم تاریخی را نادیده می گیرد؟ البته اگر سواد تاریخی داشته باشد! شما ببینید عزت حکومت اسلامی تا این حد است که وقتی عهدی بسته و شکسته شد پیامبر چقدر سخت می گیرد و وقتی به آنها اجازه خروج دادند که تمام اموالشان مصادره شود.
برخورد شدید پیامبر با پیمان شکنی بنی نضیر
دومین گروه یهود بنی نضیر بودند که در سال چهارم نقض عهد کردند، یک نقل این است که کعب بن اشرف یکی از بزرگان یهودی در تسلیت به بزرگان قریش که در جنگ با مسلمانان کشته شده بوند اشعاری سرود و وقتی دو نفر از شاعران اسلام شعر او را جواب دادند، کعب بن اشرف اشعار بسیار زننده ای سرود و فرار کرد و جالب است که حضرت به قیمت به خطر انداختن جان پنج نفر مسلمان، او را دستگیر و اعدام کرد چون امنیت روانی جامعه را به خطر انداخته است.
رجبی دوانی ادامه داد: یک نقل دیگر این است که بنی نضیر توطئه قتل پیامبر را داشتند ولی حضرت توسط جبرئیل متوجه شد و بعد از این توطئه به آنها اجازه دادند که شهر را ترک کنند که این ها هم گستاخی کردند و شهر را ترک نکردند، چون منابع آب و آذوقه زیادی داشتند گفتند آن قدر مقاومت می کنیم تا پیامبر اسلام خسته شده و برگردد؛ پیامبری که همیشه توصیه می کردند در جنگ ها به آب و غذای دیگران تعرضی نکند در این جا دستور دادند که نخل های منطقه یهودیان را قطع کنند؛ آنها به ناچار به دادن چند بار شتر آذوقه به پیامبر از مدینه بیرون رفتند پس این ها هم اخراج شدند در حالی که بخشی از اموال خود را تحویل پیامبر دادند.
حال شما رفتار پیامبر را ببنید و رفتار رییس جمهور ما را؛ آمریکا صد بار زیر عهد خود زده است ولی وزیر خارجه ما کار آمریکا را توجیه می کند و می گوید هنوز آن طور که باید و شاید آمریکا نقض عهد نکرده است.
عهد شکنی بنی قریظه و عکس العمل پیامبر
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ارتباط با نقض عهد بنی قریظه ابراز داشت: بار سوم هم سال پنجم است که یهود بنی قریظه به احزاب پیوستند، احزاب گروه هایی بودند با محوریت قریش 9 قبیله بزرگ مقابل پیامبر تشکیل دادند که بنی قریظه که در پیمان عدم جنگ با پیامبر گرامی اسلام(ص) بودند، احساس کردند که قطعا اسلام سقوط می کند و به همین جهت به پیمان علیه اسلام با نقض عهد خود علیه پیامبر گرامی اسلام(ص) پیوستند و بنا شد از جنوب مدینه جبهه ای علیه اسلام درست کنند.
لذا مسلمان خندق کندند، در مورد خندق هم تصور نشود که دایره ای دور مدینه بوده بلکه یک خط مستقیم در قسمت شمالی مدینه بود، چون قسمت شرق و غرب و جنوب مدینه کوه و خانه و نخلستان بود و از آنجا امکان حمله به مدینه وجود نداشت و تنها از قسمت جنوبی کمی امکان ورود وجود داشت که بنی قریظه در آنجا مستقر شدند. حضرت سه هزار نفر برای مقابله با احزاب آماده کرد و از این تعداد 700 نفر را برای مقابله با بنی قریظه در جنوب مدینه مستقر کرد.
خداوند در این جا به پیامبر دستور می دهد که نماز عصر امروز را باید کنار قلعه های بنی قریظه بخوانید و این حکم خدا است که با پیمان شکنان چنین برخوردی صورت بگیرد. آیه قرآن در سوره احزاب نشان می دهد که مسلمانان با این یهودی ها پس از مرگ عمر بن عبدود درگیر شدند که بخشی از آنها کشته و بخشی هم اسیر شدند که البته برخی این نقل را قبول ندارند، منتها در این مورد آیه نازل می شود که این مجموعه یهودی ها با تو پیمان بستند و هر بار نقض کردند که هر کدام به یک گروه یهودی اشاره دارد.
حتی با خوف پیمان شکنی از سوی دشمنان، عهد نقض می شود
در آیه 57 همین سوره می خوانیم که حتی اگر پیش بینی می کنید و خوف آن را دارید که دشمنان می خواهند نقض عهد کنند شما زودتر آن را بیاندازید، یعنی حتی هنوز رسما دشمن نقض عهد نکرده بلکه خوف آن وجود دارد هم آن را لغو کنید، حال آیا این آیه با این حرفی که اینها به به دروغ به پیامبر نسبت می دهند، قابل جمع هست؟
جالب است در قرآن ابتدا به صورت کلی می فرماید که «ان الشر الدواب عندلله الذین کفروا» و در این آیه می فرماید اگر از یک قوم احساس خیانت کردید شما در رد کردن عهد پیش دستی کنید و در ادامه دستور می دهد که مقابل دشمن نیرومند باشید و از قدرت و تعداد دشمنان نترسید.
غیر از این یهودیان، پیامبر در دورانی که قدرت اسلام نسبت به دشمنان ضعیف است و مشرکان قصد جنگ و تهدید علیه اسلام ندارند، با آنها پیمان می بستند، مثل بنی ضمره که تعهد می کنند اگر علیه اسلام خطری شد مقابله کنند و حضرت هم متقابلا قول یاری می دهد. جالب است با همین بنی ضمره که مشرک بودند پیمان بستند، وقتی یک از اصحاب پیامبر اموال یک نفر از بنی ضمره را مصادره کرد، پیامبر معذرت خواهی می کند و اموال را پس می دهد.
شرح قضیه صلح حدیبیه و نرمش قهرمانانه پیامبر
دکتر رجبی دوانی در ارتباط با صلح حدیبیه نیز این گونه توضیح داد: اما صلح حدیبیه که پیمان مهمی است که پیامبر گرامی اسلام(ص) امضا کرد، سال پنجم جنگ احزاب رخ داد که ائتلاف گسترده ای برای نابودی اسلام بود و تمام معادلاتشان دقیق طراحی شده بود و تنها چیزی که نمی دانستند این بود که جبهه مقابل آن حاکمیت حق است و خداوند وعده پیروزی آنها را داده بود؛ بعد از قضیه جنگ احزاب و شکست کفار، قریش دنبال این بود که با اسلام مذاکراتی صورت بدهد و از این طریق بتواند نفوذ کند و کاری که از طریق جنگ نتوانست پیش ببرد از طریق مذاکره و صلح عملی کند به همین جهت به دنبال فرصت و بهانه ای می گشت.
سال ششم پیامبر به همراه تعدادی از مسلمانان قصد کرد در ماه حرام به زیارت خانه خدا بروند که در اشغال قریش بود و آنها هم مثل آل سعود امروز نمی توانستند ممانعت کنند چون در ماه حرام نمی توانستند جنگی به راه بیاندازند. این حق طبیعی بود که پیامبر در ماه حرام به زیارت خانه خدا برود هرچند قریش در جنگ با دشمنان بودند؛ حضرت دستور دادند که مسلمانان سلاح های تدافعی و نه تهاجمی به همراه خودشان بیاورند.
مسلمانان به حدیبیه در نزدیکی مکه که رسیدند، قریش بر خلاف عرف به صورت مسلحانه سد راه اسلام شدند و قوای نظامی برای جلوگیری از ورود مسلمانان به مکه آوردند؛ حضرت فرمودند که ما سر جنگ نداریم چون تعداد ما برای جنگ مناسب نیست و قریش فرصت را برای ایجاد رعب و وحشت در دل پیامبر و مسلمانان مناسب دید. حضرت نماینده ای فرستاد که اعلام کند ما سر جنگ نداریم و شایعه شد که فرستاده پیامبر هم کشته شده است.
مقایسه بین صلح حدیبیه و قضیه مذاکرات هسته ای
این پژوهشگر تاریخ اسلام در مقایسه بین صلح حدیبیه و قضیه مذاکرات هسته ای عنوان کرد: در این جا توضیح خواهیم داد که پیامبر چگونه موجب عزت مسلمانان شد در حالی که تنها چیزی که در این مذاکرات دیده نشد بحث عزت اسلامی بود تا جایی که گفتند اشتغال و زندگی و آب خوردن ما به آمریکا بستگی دارد، ببینید این ها چقدر ضعیف بودند که ضعف و عدم توانایی خود را به ملت هم نسبت دادند.
در این جا پیامبر گرامی اسلام(ص) مسلمانان را زیر درختی جمع کرد و فرمود ما را دارند به سمت جنگ می کشانند، عزت اسلام می طلبد که هرگز تسلیم نشویم و باید مقاومت کنیم؛ حضرت در ادامه با آنها بیعت رضوان گرفت و در همین زمان که مسلمانان آماده جنگ شده بودند، دشمنان متوجه شدند و اعلام کردند که فرستاده پیامبر کشته نشده و سالم است، فرستاده ای از سمت قریش آمد و اعلام کرد ما با شما نمی جنگیم به شرط آن که امسال به حج نروید و از سال دیگر حج را به جا بیاورید.
در این جا پیامبر پذیرفت و بسیار هوشمندانه برخورد کردند چون تعداد مسلمانان کم بود. اینجا پیامبر دشمن را فریب می دهد چون در ماده اول اعلام کردند که ما امسال حج نکرده بر می گردیم ولی سال آینده باید سه روز مسجد الحرام برای حج ما خالی باشد، تا 10 سال جنگ بین قریش و مسلمانان تعطیل شود، راه تجاری قریش به سمت شمال باز شود، اگر کسی از قریش اسلام آورد و به مدینه پناه آورد پیامبر باید او را به مکه برگرداند ولی برعکس ممکن نیست، مورد بعدی این که هر دوطرف مختارند با هر قبیله ای پیمان ببندند و حمله به متعهد آنها حمله به خود آنها محسوب می شود و همین طور کاروان های تجاری مدینه و مکه می توانند مبادله کنند.
شاید در مجموع امتیازات قریش بیشتر بود که خیلی ها نیز به پیامبر اعتراض کردند، اما پیامبر بسیار هوشمندانه دشمن را فریب داد و موجب فتح المبین شد و آیه انا فتحنا لک فتحا مبینا برای این جا است نه فتح مکه؛ جالب است بعد از انعقاد این صلح، هوشمندان قریش متوجه پیروزی مسلمانان شدند و اسلام آوردند.
توضیح این که اگر امتیازاتی به ظاهر از سوی مسلمانان داده شد، هزار امتیاز بزرگ نانوشته گرفته شد؛ چون شش سال بود که مسلمانان روز و شب از دست این دشمن آسودگی نداشت حال دشمن تعهد می کند تا 10 سال کاری به کار مسلمانان نداشته باشد و هم عرض پیامبر تعهد می کند که کاری نکند که این خیلی دستاورد بزرگی محسوب می شود، اول سال ششم این پیمان بسته شد و اول سال هفتم حضرت دعوت خود را جهانی می کند و به امثال خسرو پرویز نامه می دهد.
برای مورد تحویل دادن تازه مسلمانان به قریش مکه، موردی هم پیش آمد که حضرت آن تازه مسلمان را به مشرکان تحویل داد و وقتی با اعتراض مردم مسلمان مواجه شد، فرمودند که خدا وعده داده که او را نجات بدهد، اتفاقا در آینده نزدیک به همین پیمان، مواردی پیش آمد که خود قریش پیشنهاد داد این ماده لغو شود.
در ادامه این قضایا، وقتی به یکی از هم پیمانان مشرک پیامبر حمله کردند، حضرت کل صلح حدیبیه را نقض کردند و بعد از آن قضیه فتح مکه پیش آمد با این که ابوسفیان التماس زیادی به پیامبر کرد.
در مذاکرات هسته ای هرگز به سخنان رهبری توجه نشد
وی اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب فرمودند من به مذاکره خوش بین نیستم و به طعنه فرمودند مذاکره کنید ولی بدانید این ها از پشت خنجر می زنند ولی این ها هرگز به دستورات رهبر معظم انقلاب در بحث نرمش قهرمانانه توجه نکردند.
به دشمنی که می خواهد شما را نابود کند یا حداقل زیر سلطه بگیرد باید خدعه زد، این آقایان به دشمن اعتماد کردند و به دشمن اعتماد بیجا کردند.
رجبی دوانی با بیان این که در ارتباط با قضیه هسته ای ذخائر عظیم مادی و معنوی ما از بین رفت، یادآور شد: من خودم از نزدیک دیدم که از فردو هیچ چیز باقی نمانده است؛ عزت و عظمت ما هم مخدوش شد و با این کار جاهلانه در مورد بنزین دوباره غربی ها علیه ما موضع گرفتند و نشان داد که چقدر اعتماد به دشمنان غلط بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: وقتی اسلام قدرت پیدا می کند و مکه و قریش فتح می شود، اقتدار اسلام چنان گسترش پیدا کرد که قبایل متعدد مشرکان وقتی این وضعیت را دیدند، هیأت هایی به مکه می فرستادند و فوج فوج به تعبیر قرآن اسلام می آوردند به همین جهت سال نهم نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب می شود.
پیامبر دیگر تحمل شرک را ندارد، در این جا که باز هم برخی مشرکان از روی جهل سرجنگ با پیامبر دارند؛ سوره توبه نازل می شود و برائت خدا و پیامبر از مشرکان به صورت علنی اعلام می شود لذا پیامبر، امیرالمؤمنین(ع) را فرستاد و حکم خدا را به صورت علنی اعلام کرد و به مشرکان چهار ماه اجازه می دهد یا اسلام بیاورند یا از محدوده اسلام دور شوند.
تاکید می کنم که باید این رویه دولت و این دروغ بستن ها به سیره و روش و منش پیامبر گرامی اسلام(ص) اصلاح شود.
گفتنی است، جمعی از دانشجویان و اساتید حاضر در این نشست در پایان سؤالات و ابهامات خود را مطرح کرده و دکتر رجبی دوانی به اقتضای زمانی که داشت به این سؤالات پاسخ گفت./1330/ج
گزارش از داود جعفری